موموکو

خط زن

موموکو

خط زن

باید نوشت ، ولو با قلم بی جوهر من

شجریان بی بی سی 2

در حاشیه توقیف یک دعا؛ ربنای شجریان، یک آواز ایرانی است

  • 23 اوت 2011 - 01 شهریور 1390
شجریان
Image captionدو سال است به دلیل موضع گیری های سیاسی و اجتماعی آقای شجریان، پخش "ربنا"ی او را از صدا و سیمای جمهوری اسلامی قطع کرده اند

این روزها خیلی ها دلشان برای "ربنا"ی محمدرضا شجریان تنگ می شود، دعایی که نزدیک به سی سال مردم ایران با آن سر سفره افطار می نشستند و روزه خود را می گشودند. اما دو سال است به دلیل موضع گیری های سیاسی و اجتماعی آقای شجریان، پخش "ربنا"ی او را از صدا و سیمای جمهوری اسلامی قطع کرده اند.

یکی از آنان که به تازگی اظهار دلتنگی کرده، غلام کویتی‌پور مداح معروف جبهه های جنگ است که در یادداشتی در مجله "نسل امروز" نوشته است:" محمدرضا شجریان عاشق خداست و هر چه آدمی با ایمان‌تر باشد عمق این عشق را در صدای او بیشتر حس می کند. ربنای ایشان مثل بسیاری از آثار دیگرشان جاودانه است و جزیی از فرهنگ و هنر ما، حالا چه پخش شود و چه نه! اما کاش کمی قرآن بخوانیم و از قرآن یاد بگیریم که انتقادپذیر باشیم و از ظلم تبری بجوییم."

جالب این است که سایت دولتی "ایران" هم نوشته غلام کویتی پور را منتشر ساخته است.

سایت "خبرآنلاین" نیز نوشته ای ازمحمد مهاجری را با عنوان "کاش شجریان وهابی بود" منتشر کرد که در آن نوشته شده است:" به عادت و علاقه، زیاد رادیو قرآن گوش می دهم.

این رادیو انصافا قرائت های زیبا و لذت بخشی پخش می کند. بخشی از قرائت های ترتیل با صدای قاریان بسیار خوش صدایی است که در کشورهای عرب منطقه به سر می برند و از قضا چند تایی از آنها اهل سعودی و از سلفی ها و وهابی ها هستند. پخش صدای این افراد قابل توجیه است. آنها کلام خدا را قرائت و تلاوت می کنند و چه باک که وهابی باشند.

مهم صوت آنهاست که بر جان می نشیند. دیشب، دم افطار، سر سفره به این فکر بودم که صدای ربنای شجریان دو سال است از سفره افطار جمع شده، لابد به خاطر اینکه او فلان موضع سیاسی را گرفته است. حال آنکه به این مهم توجه نشده که ربنای شجریان، آیات قرآن است، نه حرف او. شاید اگر شجریان وهابی بود، صرفا به خاطر صدای خوشش، گوش جان مردم از آن بی بهره نمی شد، می شد؟"

دوازدهم تیرماه، قبل از ماه رمضان و در مراسم "یادمان محمد نوری" که در تالار وحدت برگزار می شد، فرزاد جمشیدی هم که مجری برنامه های سحری صدا و سیماست، گفته بود:"شجریان را به مردم برگردانید! رمضان بدون شهد شیرین ربنای استاد محمدرضا شجریان لطفی ندارد." و ازحمید شاه آبادی، معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که در آن مراسم حضور داشت، خواسته بود با رایزنی هایی که می کند امکان پخش مجدد ربنای شجریان را فراهم سازد.

اما کار پخش مجدد "ربنا" نه تنها در دست معاون وزیر بلکه حتی دست وزیر و رئیس جمهوری هم نیست. صدا و سیما مستقیما از رهبر جمهوری اسلامی فرمان می برد و از قراین چنین برمی آید که مردم ایران حداقل امسال نباید انتظار شنیدن صدای محمد رضا شجریان را از صدا و سیما داشته باشند.

نیلوفر زندیان، مدیر گروه فرهنگ وهنر "رادیو فرهنگ" دراین مورد گفته است:"حدود پانزده دعای ربنا با صدای افراد مختلف تصویب شده و در اختیار شبکه‌ها قرار گرفته است که آنها را پخش می ‌کنیم."

او به خبرگزاری "ایسنا" گفته است:"ظاهرا آقای شجریان مجوز این کار را داده، اما ما ربناهایی را پخش می ‌کنیم که مورد تصویب باشد."

بااین همه، بسیاری از ایرانی ها، چه روزه دار باشند و چه نباشند، در غروب آفتاب ماه رمضان، با ربنای شجریان از روز به شب می رسند؛ از رادیو وتلویزیون نشد، با استفاده از پخش صوت. شجریان و ربنایش سال هاست بخشی از فرهنگ این مردم شده اند.

چرا این دعا تا به این حد محبوب مردم است، حتی در میان آنان که باورهای مذهبی شان چندان قوی نیست و روزه هم نمی گیرند؟ برای پاسخ دادن به این سوال، باید "ربنا"ی شجریان را در پنج بخش مورد بررسی قرار داد: اوج و وسعت صدای خواننده و توانایی های تکنیکی او؛ آشنایی کامل به ردیف موسیقی و آواز ایرانی؛ آشنایی کامل به شیوه های قرائت قرآن؛ ارتباط درونی و حسی با پیام "ربنا" و بهره گیری از آن در شیوه بیان؛ و بالاخره محبوبیت هنری و اجتماعی هنرمند.

اول: شجریان "ربنا" را در سال ۱۳۵۸ اجرا کرده است که داستان ضبط و پخش آن را بی اجازه او همه می دانند. او در آن هنگام سی و نه ساله بوده، یعنی بیشترین توانایی جسمی و انگیزه های روحی برای اجرای چنین اثری را داشته است. اجرای این اثر از چنان وسعت موسیقیایی برخوردار است که همه فراز و فرودها و گوشه های مورد نظر خواننده در دستگاه ها و آوازهای انتخاب شده را پوشش می دهد و از نظر اوج، در برخی فرازها تکرار ناشدنی و یگانه است.

معروف است که "راغب مصطفی غلوش" قاری نامدار مصری در سفری به ایران، ربنای شجریان را می شنود و از این کار یک کپی می‌خواهد تا ببیند می ‌تواند آن را بخواند یا نه. شجریان خود در این باره می گوید:"بعد از دو سال دوستم او را مجددا می ‌بیند و این قاری به او می ‌گوید کار من نیست"؛ چرا که خواندن اوجی که در خواندن ربنا هست کار هر خواننده‌ای نیست.

دوم: شجریان تسلطی کم نظیر به ردیف موسیقی اصیل ایرانی و آوازهای آن دارد و از جمله دکتر حسین عمومی، آوازشناس نامدار اصفهانی در مورد او گفته است:"شجریان به خاطر وسعت اطلاعات و معلومات آوازی، شناخت کامل موسیقی، صدای بسیار خوب و حنجره بسیار متناسب، بی تردید بزرگ ترین خواننده ای است که ایران تاکنون به خود دیده است."

او با این تسلط، "ربنا" را در دستگاه "سه گاه" خوانده وبا مرکب خوانی (مدولاسیون/ راه گردانی) سری به دستگاه ها و آوازهای دیگر ردیف موسیقی ایرانی از جمله آواز "افشاری" و گوشه "عراق / صبا" در آن می زند و با مهارت برمی گردد. خود او در این مورد می گوید:"لحنی که من برای این اثر انتخاب کردم چیزی بین قرائت قرآن و آواز خواندن است. چون کلمات عربی خوانده می ‌شود، باید موسیقی متناسب خودش انتخاب بشود. با اینکه من این لحن را به خوبی بلدم اما نمی ‌خواستم صرفا لحن ربنا قرائت قرآن باشد. می‌خواستم ربنا ایرانی ‌پسند باشد. به عنوان مثال اذان موذن‌زاده ‌اردبیلی بیات ‌ترک است و به همین دلیل مردم این اذان را دوست دارند. من هم مرکب‌خوانی و سه‌گاه را برای ربنا انتخاب کردم که هم در قرائت قرآن از آن استفاده می ‌کنیم هم در آواز تا هم کسی که به عربی و قرآن آشناست لذت ببرد و هم کسی که از آواز ایرانی شناخت دارد."

سوم: محمد رضا شجریان یک قاری تمام عیار بوده و ازهشت سالگی قرائت قرآن را نزد پدر آموخته، درهیجده سالگی که موسیقی پیشه می کند، در میان قاریان مشهد شهرتی بسزا به هم زده بود. خود او برای من تعریف می کرد که پیش از انقلاب و در سفری برای اجرای کنسرت به ترکیه، وقتی قاری ایرانی مریض می شود و به مسابقه نمی رسد، شجریان به خواهش سفیر در این مسابقه شرکت می کند و مقام دوم جهان را به دست می آورد.

زنده یاد فریدون مشیری نیز در مقاله ای که به سال ۱۳۷۰ در فصلنامه "آوا" در آلمان چاپ شده، می نویسد: "سال ۱۳۵۶ در سفری به خراسان، چنین پیش آمد که شجریان و من از راه هراز عازم مشهد شدیم و قرار بود در گرگان به محمد رضا لطفی و گروهش که می خواستند برنامه ای در مشهد اجرا کنند، بپیوندیم. از تهران که راه افتادیم شجریان رانندگی می کرد و من درکنارش موسیقی می شنیدم. پس از طی مقداری از راه و سخن گفتن از هر دری، شجریان نوار تازه ای را که از مصر خواسته بود و برایش فرستاده بودند، در دستگاه پخش اتومبیل گذاشت تا به اتفاق بشنویم. خوش آوازی به بانگ بلند قرآن همی خواند و پس از قرائت هر آیه فریاد از مرد و زن برمی خواست؛ زیرا که معنای سخن را می فهمیدند. شیوه قرائت او ظاهرا به شیوه الازهر معروف است. وقتی تمام شد، شجریان با همان شیوه، اما شیرین تر و دلنشین تر آیاتی چند خواند. حرکت، سکوت ها و تجوید به اندازه ای زیبا و حیرت آور بود که تنها می توانم بگویم بی نظیر"

چهارم: در کنار توانایی و دانایی، رابطه حسی و عاطفی خواننده با متنی که می خواند، به او این امکان را می دهد که بیان بهتر و کامل تری از آن متن ارائه دهد. چنین رابطه ای را در"ربنا" به آسانی می توان حس کرد. کافی است دقت شود که او خدای خود را با لفظ "ربنا" در چند جا از این دعا چگونه به خود می خواند؟ یکی در اوج است، دیگری در فرود؛ یکی خواهش و دیگری تمنا: "من از کودکی خواندن قرآن را آموخته بودم و با آن زندگی کرده بودم و تمام وجودم خوانندگی در آن زمینه بود. ازهیجده سالگی به بعد که از خانه پدر بیرون آمدم، راه موسیقی پیش گرفتم در حالی ‌که پیش از آن خواندن قرآن مثل زبان مادری ام بود. از سوی دیگر کارهای مرحوم ذبیحی را شنیده بودم و کارهای قاری‌های بزرگ عرب را شنیده و تمرین کرده بودم و این کار را خوب بلد بودم. در کار ما همه چیز در تکنیک خلاصه نمی‌شود. اگر کارتان را خوب بلد باشید و از روی صداقت کار کنید روی مردم تاثیر خیلی خوبی خواهد گذاشت. احتمالا این موارد روی مردم تاثیر گذاشته است و باعث شده که ربنا جاودانه بشود. زمانی که ربنا را خواندم، برایم حالت مناجات داشت. ارتباطی از ته دل بود. مثل فردی که دم افطار با خدای خودش نجوایی دارد. زمانی که آدم می‌خواهد با خدای خودش حرف بزند با خلوص کامل حرف می‌زند. زمانی که این حال و هوا درست در درون انسان باشد، حتی اگر صحبت هم بکند، قطعا تاثیر خودش را می‌گذارد."

پنجم: مردم ایران سال هاست محمد رضا شجریان را به عنوان یکی از محبوب ترین هنرمندان خود پذیرفته اند.

محمد رضا شجریان از نگاه دوستدارانش با مردم رو راست بوده و تنهایشان نگذاشته است. و حتی در این راه از منافع اقتصادی بسیاری چشم پوشی کرده است. در این دوسال پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نیز، او بی آنکه خود را یک فعال سیاسی بداند، در آن سویی ایستاده است که مردم ایستاده اند و در بسیاری موارد از زبان آنان سخن گفته و از خواسته هایشان دفاع کرده است.

محمد رضا شجریان حتی سال ها اجازه نداد بگویند که خواننده "ربنا" اوست تا مبادا برخی فکر کنند او از این نمد کلاهی برای خود دوخته است:"وقتی به اطرافیان و به شکل خصوصی می‌گفتم که این اثر را من خوانده‌ام و بدون اجازه من پخش شده، همه تعجب می‌کردند که چطور من این کار را خوانده‌ام. اما زمانی که دیدم مردم متوجه می‌شوند که من این کار را به این دلیل نخواندم که با شرایط روز خودم را هماهنگ کنم، اعلام کردم که این اثر را من خوانده‌ام."

محمد رضا شجریان هم در مورد آواز معروف "پر کن پیاله را" با شعر فریدون مشیری و هم در مورد دعای "ربنا" معتقد است که اگر یک بار دیگر آنها را بخواند، به شیوه ای دیگر و بهتر می خواند؛ اما می گوید به احترام مردم این کار را نمی کند:"فکر کردم بهتر است من به عادت مردم احترام بگذارم و به دنبال این نروم که ربنا را دوباره بخوانم، من که از اول دوست نداشتم صدای من این‌طوری پخش بشود، اما زمانی که دیدم مردم با آن ارتباط گرفته‌اند و حال و هوایی با ربنا دارند، فکر کردم بهتر است ربنا به همان شکل اول خود باقی بماند... مردم سی ‌سال است با این ربنا پای سفره افطار می‌نشینند و با آن خاطره دارند. من هرگز به خودم اجازه ندادم که این ربنا را از مردم بگیرم و آن را از آنها دریغ کنم. من کارم را سی و دو سال پیش انجام داده‌ام و آن را به مردم هدیه داده‌ام."

  • محسن مطلبی کربکندی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی